امروزه در دنیای متلاطم بازارهای مالی، دستیابی به استراتژیهای موثر و کارآمد در تجارت و سرمایهگذاری از اهمیت ویژهای برخوردار است. یکی از این استراتژیهای برجسته، “ولوم تریدینگ” یا استراتژی مبتنی بر حجم معاملات، به عنوان یک ابزار قدرتمند در دسترسی به سودآوری و افزایش توانایی در پیشبینی جهت حرکت بازارها شناخته میشود. اما آیا می دانید استراتژی معاملات حجمی یا ولوم تریدینگ چیست؟
در این مقاله، ابتدا به مفهوم و معنای ولوم در بازارهای مالی و نقش آن در تحلیل تکنیکال میپردازیم. سپس به بررسی اهمیت استفاده از حجم معاملات به عنوان یک شاخص کلیدی برای پیشبینی تغییرات قیمتی و جهت حرکت بازارها خواهیم پرداخت.
در ادامه، به تفصیل به روشهای مختلفی از جمله تحلیل تغییرات حجم معاملات در بازههای زمانی مختلف، تشخیص الگوهای حجم مرتبط با تغییرات قیمتی، و ارتباط ولوم با نوسانات بازارها که در این استراتژی به کار میروند، خواهیم پرداخت. در انتها، مزایا و محدودیتهای استفاده از معاملات حجمی بهعنوان ابزاری برای تصمیمگیری هوشمندانه در بازارهای مالی را مورد بررسی قرار داده و به خوانندگان این امکان را خواهیم داد تا با دقت و شناخت بهتری به تجارت خود در محیط پویای بازارهای مالی بپردازند.
استراتژی معاملات حجمی یا ولوم تریدینگ چیست؟
معامله موفق بر مبنای تشخیص جهتی است که قیمت به آن سمت و سو پیش می رود. اما در حالی که قیمت، عامل نهایی در تعیین سودآوری است، حجم معاملات می تواند سرنخی برای تغییر احساسات و چگونگی حرکت قیمت ارائه دهد. به همین دلیل است که استفاده از یک استراتژی مناسب ولوم تریدینگ می تواند یک بازی را به نفع شما تغییر دهد.
معاملات حجمی یا ولوم تریدینگ (به انگلیسی: Volume trading) یک روش معاملاتی در بازارهای مالی است که بر اساس تحلیل حجم معاملات صورت میپذیرد. در بورس و سایر بازارهای مالی، حجم یا والیوم عبارت است از تعداد کل سهام یا واحدهای دارایی که دست به دست شده است. ولوم تریدینگ به استفاده از داده های حجمی برای شناسایی فرصت های خرید و فروش بالقوه در بازارها اشاره دارد که شامل تجزیه و تحلیل حجم معاملات انجام شده در یک سهام یا بازار خاص و استفاده از آن اطلاعات برای پیش بینی تغییرات قیمت در آینده است.
ایده پشت این استراتژی معاملاتی این است که حجم معاملات بالا میتواند نشاندهنده فشار خرید یا فروش قوی باشد، بنابراین یکی از دقیقترین راهها برای اندازهگیری جریان پول است و میتوان از آن برای تصمیمگیری در معاملات استفاده کرد. استراتژی ولوم تریدینگ در فارکس در مورد معامله جفت ارز با فشار خرید یا فروش بالا است. این امر می تواند قدرت یک روند بازار را اندازه گیری کند و نقاط ورود ایده آل را برای معامله گران فراهم کند.
در این رویکرد، حجم معاملات انجام شده در یک دوره زمانی معین (مثلاً روز یا هفته) به عنوان یک شاخص مهم در تصمیمگیریهای خرید و فروش مورد استفاده قرار میگیرد. استراتژی حجم معاملاتی بر این فرضیه تکیه دارد که حجم معاملات نمایانگر تقاضا و عرضه در بازار است و میتواند نشاندهنده تغییرات قیمتی آینده باشد.
از این رو، تریدرها و سرمایهگذاران ممکن است از الگوها و تغییرات حجم معاملات برای تحلیل و پیشبینی جهت حرکت بازارها استفاده کنند. اما قبل از ادامه دادن مبحث، ولوم تریدینگ، بگذارید ابتدا توضیح دهیم که حجم در فارکس چیست؟ چگونه حجم را در بازار فارکس محاسبه کنیم؟ و چه عواملی را باید در تجارت با حجم در بازار فارکس مد نظر قرار دهیم؟
حجم در فارکس چیست؟
حجم در بازار فارکس به کل تعداد واحدهای جفت ارزی اشاره دارد که در بازه زمانی خاص در بازار معامله میشوند. هر چه تعداد واحدهای معامله شده بیشتر باشد، حجم جفت ارزی نیز بیشتر خواهد بود و بالعکس.
- حجم بالاتر در طول یک روند صعودی نشان دهنده یک روند صعودی قوی است و به معامله گران سیگنال می دهد که سفارشات بلند مدت را ثبت کنند.
- حجم بالاتر در طول یک روند نزولی نشان دهنده یک روند نزولی قوی است و به معامله گران سیگنال می دهد که سفارشات کوتاه مدت را ثبت کنند.
- حجم پایین تر در طول یک روند صعودی نشان دهنده یک روند صعودی ضعیف است که به سمت یک برگشت نزولی ادامه می یابد و به معامله گران سیگنال می دهد که سفارشات کوتاه مدت انجام دهند.
- حجم پایین تر در طول یک روند نزولی نشان دهنده یک روند نزولی ضعیف است که به سمت یک برگشت صعودی ادامه می یابد و به معامله گران سیگنال می دهد که سفارشات طولانی را ثبت کنند.
محاسبه حجم در فارکس
حجم در فارکس با شمارش کل حرکات تیک اندازه گیری می شود، زیرا قیمت یک جفت ارز به صورت تیک بالا و پایین می رود. متذکز می شویم که تیک ها به تغییر کوچک قیمت یک ارز در بازار اشاره دارد و به عنوان یک مقدار کسری ارزش گذاری می شوند. تیک ها حداقل حرکت نزولی یا صعودی را در قیمت جفت ارز اندازه گیری می کنند و هر چه تیک بالاتر باشد، حجم معامله بیشتر می شود و بالعکس.
آشنایی با انواع مختلف حجم
انواع مختلفی از حجم وجود دارد که معامله گران می توانند هنگام استفاده از استراتژی ولوم تریدینگ آن ها را تحلیل کنند.
- حجم تیک (Tick volume): اندازه گیری تعداد معاملاتی که در یک دوره زمانی معین انجام شده
- حجم دلار (Dollar volume): کل ارزش دلاری تمام معاملات انجام شده در یک دوره زمانی معین
- حجم واقعی (Real volume): اندازه گیری تعداد واقعی سهامی که معامله شده، همانطور که توسط صرافی ها گزارش شده بود
- حجم نسبی (Relative volume): مقایسه سطح حجم فعلی با سطح متوسط حجم در یک دوره زمانی معین
- حجم تعادلی (OBV): یک شاخص تجمیعی که از حجم و قیمت برای اندازه گیری فشار خرید و فروش استفاده می کند
نحوه استفاده از حجم برای مشاهده روندها
برای استفاده از حجم برای شناسایی و تشخیص روندها، معامله گران می توانند داده های حجم را برای شناسایی الگوها و روندها تجزیه و تحلیل کنند. به عنوان مثال، یک روند با افزایش حجم در طول زمان ممکن است نشان دهنده یک روند صعودی قوی باشد، در حالی که کاهش حجم ممکن است نشان دهنده یک روند برگشتی احتمالی باشد.
معاملهگران همچنین میتوانند از اندیکاتورهای حجم همراه با سایر شاخصهای فنی، مانند میانگینهای متحرک یا خطوط روند، برای کمک به تأیید قدرت یک روند استفاده کنند. معاملهگران میتوانند از شاخصهای حجم نسبی، مانند حجم تعادلی (OBV) و روند حجم-قیمت (VPT) برای اندازهگیری فشار خرید و فروش استفاده کنند، که میتواند به آنها کمک کند تغییر روند یا بریک اوت احتمالی را شناسایی کنند.

عواملی که باید در معامله با حجم یا ولوم تریدینگ در بازار فارکس مد نظر قرار دهید
- قدرت روند (Trend strength)
وقتی قیمت جفت ارزی به طور پیوسته در حال افزایش است، نشانگر یک روند صعودی قوی وبه این معناست که تقاضای قوی برای این جفت ارز وجود دارد. این امر منجر به افزایش حجم معاملات از سوی خریداران میشود. و برعکس این موضوع هم صادق است.
- تغییر روند قیمت (Price reversals)
وقتی بازار به مدت طولانی در یک روند خاص ادامه مییابد ولی حرکت معکوس در قیمت ها شروع میشود و حجم همچنان بالاست، نشان دهنده احتمال قوی برای معکوس شدن بازار یا تغییر روند قیمت است.
- نشان صعودی (Bullish sign)
علامت صعودی به فشار خرید بالا اشاره دارد که به این معنی نیز است که حجم نیز در حال افزایش بوده و روند قوی در آینده نزدیک ادامه خواهد یافت.
- بریک اوت های کاذب (false breakouts)
هنگامی که یک بریک اوت یا شکست قیمت در طول یک روند فعلی اتفاق می افتد و حجم کاهش می یابد، این امر نشان دهنده احتمال بالاتر بریک اوت کاذب است و به معامله گران سیگنال می دهد که معاملات خود را حفظ کنند. شکست واقعی زمانی اتفاق میافتد که قیمتهای جفت ارز با افزایش حجم از قیمتهای فعلی خود، بالاتر یا کمتر میشوند. این نشان می دهد که تریدرها به همراه بازار و افزایش حجم، سفارش خود را ثبت می کنند.
- ولوم هیستوری (Volume history)
معامله گران می توانند حجم معاملات امروز را با حجم معاملات جفت ارزی در یک تا پنج سال گذشته مقایسه کنند. هر چه داده های مقایسه شده جدیدتر باشند، احتمال درستی و صحت پیش بینی حجم آینده، بیشتر می شود. اگر دادههای اخیر حجم بالایی را نشان میدهد، معاملهگران میتوانند سفارشهایی را همراه با روند فعلی انجام دهند و اگر دادههای اخیر حجم کاهشی را نشان دهد، بهتر است معاملهگران برخلاف روند معامله کنند.
مزایای ولوم تریدینگ
مزایای معاملات حجمی این است که معامله گران می توانند از حجم برای موارد زیر استفاده کنند:
- تحلیل دقیقتر بازار و شناسایی فرصت های بالقوه خرید و فروش
استفاده از حجم معاملات به تریدرها امکان میدهد تا با دقت بیشتری به تغییرات بازار و نقاط ورود و خروج ممکن پیبرند. حجم معاملات به عنوان یک شاخص قوی میتواند اطلاعات ارزشمندی در مورد تقاضا و عرضه در بازار فراهم کند. تریدرها میتوانند از حجم معاملات برای شناسایی فرصتهای محتمل خرید و فروش استفاده کنند. تغییرات حجم معاملات میتواند نشاندهنده فعالیت قوی در یک جهت خاص باشد و به تریدرها کمک کند تا فرصتهایی که ممکن است سود ببرند را شناسایی کنند.
- شناسایی و تشخیص روندها، مومنتوم و بریک اوت های احتمالی
حجم معاملات میتواند به تریدرها کمک کند تا روندها، مومنتوم و شکستهای احتمالی را شناسایی کنند. حجم بالا همراه با روند مشخصی میتواند نشاندهنده ادامه روند باشد، در حالی که حجم بالا همراه با مومنتوم قیمت میتواند نشانه احتمالی تغییر جهت باشد.
- تأیید یا رد سایر اندیکاتورها و الگوهای تکنیکال
حجم معاملات میتواند به تریدرها کمک کند تا اندیکاتورها و الگوهای تکنیکال دیگر تأیید یا رد کنند. برای مثال، اگر یک الگوی قیمتی حجم بالایی داشته باشد، این به احتمال زیاد تأییدی برای ادامه آن الگو خواهد بود.
- شناسایی سطوح قابل توجهی از حمایت و مقاومت
هنگام انجام ولوم تریدینگ، حجم معاملات به تریدرها کمک میکند تا سطوح مهم حمایت و مقاومت را شناسایی کنند. حجم بالا در هنگام رسیدن به یک سطح مهم میتواند نشانه تأیید اهمیت این سطح باشد.
- اندازه گیری قدرت یک حرکت
تریدرها میتوانند با تجزیه و تحلیل حجم معاملات، قدرت یک حرکت را ارزیابی کنند. حجم بالا همراه با یک حرکت قیمتی میتواند نشاندهنده قدرت و قوت آن حرکت باشد. تغییرات حجم معاملات همچنین میتواند به تریدرها کمک کند تا پیشبینیهای بهتری از جهت حرکت بازار داشته باشند. حجم بالا همراه با روند صعودی میتواند به تقویت روند اشاره کند.
- افزایش دقت معاملات
تجزیه و تحلیل حجم معاملات به تریدرها کمک میکند تا دقت معاملات خود را افزایش دهند. با استفاده از حجم معاملات به عنوان یک شاخص تأییدی در ولوم تریدینگ، تریدرها میتوانند تصمیمگیریهای بهتری را در مورد ورود یا خروج از معاملات انجام دهند.
- درک بهتر احساسات بازار
تجزیه و تحلیل حجم معاملات میتواند به تریدرها کمک کند تا از احساسات بازار آگاهی بهتری پیدا کنند. حجم معاملات در زمانهای مختلف میتواند نشاندهنده تغییرات احساسات بازاری باشد.
تجزیه و تحلیل اندیکاتورهای حجم
روش های مختلفی برای تجزیه و تحلیل اندیکاتورها یا شاخصهای حجم در هنگام استفاده از استراتژی ولوم تریدینگ وجود دارد. یکی از روشهای رایج، جستجوی الگوهایی در دادههای حجم است، مانند افزایش یا کاهش حجم در طول زمان.
یک روش دیگر و یکی از ابزارهای مهم در تحلیل تکنیکال، استفاده از اندیکاتورهای حجم در فارکس است. این اندیکاتورها به تریدرها کمک می کند تا روندهای بازار را شناسایی کرده و نوسانات قیمتی فیوچرز را پیش بینی کنند. که می توان از این اندیکاتورهای حرفهای برای پیدا کردن حجم معامله در فارکس استفاده کرد.
اندیکاتورهای حجم را می توان همراه با سایر اندیکاتورهای تکنیکال، مانند میانگین متحرک یا خطوط روند، برای کمک به تایید سیگنال های معاملاتی استفاده کرد. تریدرها میتوانند از اندیکاتورهای حجم برای تجزیه و تحلیل قدرت نسبی یک حرکت استفاده کنند که به آنها کمک می کند تا شکستهای احتمالی یا تغییر روند را شناسایی کنند.
بهتر است بدانید که اندیکاتورهای اندیکاتور حجم تعادلی (OBV)، اندیکاتور تراکم و توزیع (A/D)، اندیکاتور CMF یا اندیکاتور میزان جریان پول چایکین، اندیکاتور MFI یا شاخص جریان نقدی و اندیکاتور حجم یا ولوم (Volume) جزو بهترین اندیکاتور حجم در فارکس به شمار می روند.
بکارگیری استراتژی های ولوم تریدینگ یا معاملات حجمی
برای اعمال استراتژیهای معاملات حجمی، تریدرها میتوانند نحوه استفاده از دادههای حجم را برای شناسایی فشار خرید و فروش و اینکه چگونه میتوانند بر احساسات بازار تأثیر بگذارند، بیاموزند. آنها می توانند به دنبال الگوهایی در داده های حجم مانند افزایش یا کاهش حجم در طول زمان باشند.
با این اطلاعات، آنها میدانند که کدام اندیکاتور حجم را باید به استراتژیهای معاملاتی خود اضافه کنند و چگونه میتوانند از آن برای افزایش موفقیت معاملات خود استفاده کنند. شاخص های حجم را می توان برای تجزیه و تحلیل قدرت نسبی یک حرکت استفاده کرد، که می تواند در استراتژی های شکست و معکوس روند مفید باشد.
برای توسعه یک استراتژی ولوم تریدینگ، معامله گران می توانند با تجزیه و تحلیل داده های حجم تاریخی برای شناسایی الگوها و روندها شروع کنند. آنها میتوانند از شاخصهای حجم در فارکس مانند OBV، A/D و MFI برای ردیابی حرکت قیمت و تشخیص زمانی که بین قیمت و حجم واگرایی وجود دارد، استفاده کنند.
اندیکاتورهای حجم با سایر اندیکاتورهای تکنیکال ترکیب می شوند تا معیارهای ورود و خروج تجارت را مشخص کنند. به عنوان مثال، استراتژی بازگشت میانگین در فارکس میتواند از اندیکاتور باند بولینگر و MFI استفاده کند، به طوری که ست آپ معامله زمانی شکل میگیرد که قیمت فراتر از باندهای بولینگر خارجی معامله میشود و MFI سیگنال واگرایی را نشان میدهد.

5 استراتژی برتر ولوم تریدینگ
تمام استراتژی های ولوم تریدینگ را می توان به 5 نوع تقسیم کرد. می توان به صورت مشروط بیان کرد که دو مورد اول استراتژی های مسطح، دو مورد بعدی استراتژی های روند و آخرین مورد، استراتژی ضد روند هستند.
استذراتژی اول ولوم تریدینگ: معامله در محدوده معاملاتی یا تریدینگ رنج (trading in a range)
این استراتژی ولوم تریدینگ در وضعیتهایی که بازار در یک بازه قیمتی مشخص حرکت میکند و به ندرت از این بازه خارج میشود، مؤثر است و به طور معمول در بازارهایی با حرکت نوسانی و نامنظم کاربرد دارد. در واقع، تریدرها تلاش میکنند بهطور متناوب در بازههای قیمتی مشخص خرید و فروش انجام دهند.همچنین، از تحلیلهای فنی مانند سطوح پشتیبانی و مقاومت، الگوهای قیمتی و شاخصهای حجمی مانند OBV و میانگین متحرک میتوان برای تأیید تصمیمات تجارتی استفاده کرد.
در واقع، استراتژی معاملات در محدوده یا رنج معاملاتی به معنای غیرفعال بودن بازار و تثبیت تعادل عرضه و تقاضا است. یک معامله گر انتظار ندارد که وضعیت در آینده نزدیک، به شدت تغییر کند و تصمیم می گیرد از سطوح حمایت و مقاومت نشان داده شده در نمودار، معامله کند. یعنی:
- خرید از سطح حمایت (مرز پایین محدوده) با هدف کسب سود در سطح مقاومت
- فروش در سطح مقاومت (مرز بالای محدوده) با هدف کسب سود در سطح حمایت
اصول استفاده
- شناسایی بازه قیمتی: ابتدا بازه قیمتی مورد نظر را شناسایی کنید. این بازه میتواند با استفاده از سطوح مقاومت و پشتیبانی یا الگوهای قیمتی مشخص شود.
- ورود به معامله: وقتی قیمت به سمت حد پایین بازه حرکت میکند، تریدر میتواند آن را به عنوان یک فرصت خرید در نظر بگیرد. از طرف دیگر، وقتی قیمت به سمت حد بالای بازه حرکت میکند، تریدر میتواند آن را به عنوان یک فرصت فروش در نظر بگیرد.
- خروج از معامله: به عنوان معمول، میتوانید تا زمانی که قیمت به حد مخالف بازه برسد، در معامله بمانید. به عبارت دیگر، اگر در یک معامله خرید هستید، میتوانید تا زمانی که قیمت به حد پایین بازه برسد منتظر بمانید. در معامله فروش نیز میتوانید تا زمانی که قیمت به حد بالای بازه برسد، منتظر بمانید.
سیگنالهای ورود به معامله
- برای ورود به معامله خرید، میتوانید منتظر شکستن حد پایین بازه قیمتی با حجم بالا باشید و سپس وارد معامله شوید.
- برای ورود به معامله فروش، میتوانید منتظر شکستن حد بالای بازه قیمتی با حجم بالا باشید و سپس وارد معامله شوید.
استراتژی دوم ولوم تریدینگ: معامله یک بریک آوت کاذب (Trading of a false breakout)
آنجا پول در بیاور که دیگران ضرر می کنند. به همین دلیل است که توانایی معامله بریک اوت های کاذب (فعال سازی گسترده حد ضررها در نقاط آشکار انتهایی) به شما اجازه میدهد تا وارد بازار شوید و سود کسب کنید، جایی که اکثر تریدرها با زیان از بازار خارج میشوند.
استراتژی تریدینگ در یک فالس بریک آوت، متکی به این تکتیک است که زمانی که قیمت ناگهان به سمت شکست یک سطح مقاومت یا پشتیبانی حرکت میکند و سپس به سمت مخالف برمیگردد، تریدرها تلاش میکنند با تشخیص این شکست کاذب، وارد معامله شوند.
تحلیلهای تکنیکال مانند تشخیص بریک آوت های کاذب، الگوهای قیمتی و اندیکاتورهای حجمی مانند OBV میتوانند به تریدرها در تشخیص بریک آوت های کاذب کمک کنند. همچنین، میتوان از ترکیب این استراتژی ولوم تریدینگ با دیگر اندیکاتورهای تکنیکال مانند میانگین متحرک یا الگوهای کندلی بهره برد.
اصول استفاده
- شناسایی سطح مقاومت یا حمایت: ابتدا سطح مقاومت یا حمایت مورد نظر را شناسایی کنید. این سطح میتواند از تحلیلهای تکنیکال یا الگوهای قیمتی نشأت گرفته باشد.
- بریک آوت کاذب: وقتی قیمت ناگهان به سمت شکست سطح مقاومت یا حمایت حرکت میکند و سپس به سمت مخالف برمیگردد، این شکست را به عنوان یک فالس بریکاوت تلقی کنید.
- ورود به معامله: وقتی بریک آوت کاذب اتفاق میافتد و قیمت به سمت مخالف حرکت میکند، میتوانید آن را به عنوان یک فرصت فروش یا خرید در نظر بگیرید.
- خروج از معامله: به عنوان معمول، میتوانید تا زمانی که قیمت به سمت مخالف سطح مقاومت یا حمایت برگردد، در معامله بمانید.
سیگنالهای ورود به معامله
- برای ورود به معامله خرید، میتوانید منتظر بریک اوت کاذب سطح مقاومت با حجم بالا باشید و سپس وارد معامله شوید.
- برای ورود به معامله فروش، میتوانید منتظر بریک آوت کاذب سطح حمایت با حجم بالا باشید و سپس وارد معامله شوید.
استراتژی سوم ولوم تریدینگ: معامله در یک شکست قیمتی یا بریک آوت (Trading on a breakout)
استراتژی بریکاوت ولوم تریدینگ یکی از معمولترین استراتژیهای تجارتی است که توسط تریدرها برای تشخیص لحظات شروع حرکت قوی قیمتی استفاده میشود. از تحلیلهی تکنیکال قوی مانند الگوهای قیمتی، اندیکاتورهای حجمی مانند OBV و سایر اندیکاتورها میتوان برای تأیید تصمیمات تجارتی در این استراتژی استفاده کرد.
در این استراتژی، تریدرها به دنبال لحظاتی هستند که قیمت در یک سطح مقاومت یا حمایت شکسته می شود و به سمت بالا یا پایین از آن حرکت میکند. این نوع استراتژی ولوم تریدینگ به عنوان “معامله بر اساس شکستهای قیمتی” یا “بریکاوت” شناخته میشود.
اصول استفاده
- شناسایی سطح مقاومت یا حمایت: ابتدا سطح مقاومت یا پشتیبانی مورد نظر را شناسایی کنید. این سطح میتواند با استفاده از تحلیلهای تکنیکال یا الگوهای قیمتی مشخص شود.
- شکست قیمتی: وقتی قیمت از سطح مقاومت یا حمایت، به سمت بالا یا پایین از آن حرکت میکند، آن را به عنوان یک بریکاوت تلقی میکنید.
- ورود به معامله: وقتی بریکاوت اتفاق میافتد و قیمت به سمت بالا یا پایین سطح مقاومت یا حمایت حرکت میکند، میتوانید آن را به عنوان یک فرصت خرید یا فروش در نظر بگیرید.
- خروج از معامله: به عنوان معمول، میتوانید تا زمانی که قیمت به سمت مخالف سطح مقاومت یا پشتیبانی برگردد، در معامله بمانید.
سیگنالهای ورود به معامله
- برای ورود به معامله خرید، میتوانید منتظر شکست قیمتی سطح مقاومت با حجم بالا باشید و سپس وارد معامله شوید.
- برای ورود به معامله فروش، میتوانید منتظر شکست قیمتی سطح حمایت با حجم بالا باشید و سپس وارد معامله شوید.
استراتژی چهارم ولوم تریدینگ: معامله در بازگشت روند (Trading on a trend rollback)
در این استراتژی، تریدرها به دنبال لحظاتی هستند که بعد از حرکت قیمت در یک روند اصلی، قیمت به طور موقت به سمت مقاومت یا حمایت باز میگردد و سپس دوباره به سمت روند اصلی حرکت میکند. این نوع استراتژی به عنوان “معامله بر اساس بازگشت روند” شناخته میشود.
این استراتژی ولوم تریدینگ مناسب بازارهایی است که در حال حرکت در یک روند قیمتی هستند و بعد از بازگشتهای موقتی به سمت سطحهای مقاومت و حمایت، به سمت روند اصلی خود باز میگردند.
اصول استفاده
- شناسایی روند اصلی: ابتدا روند اصلی قیمت را شناسایی کنید. آیا قیمت در حال حرکت به سمت بالا یا پایین است؟
- شناسایی سطح مقاومت یا حمایت: سپس، سطح مقاومت یا پشتیبانی مورد نظر را در مسیر روند اصلی شناسایی کنید.
- بازگشت موقت: وقتی قیمت به سمت مقاومت یا حمایت حرکت میکند و سپس به سمت روند اصلی برمیگردد، این بازگشت موقت را به عنوان یک فرصت ورود در جهت روند اصلی تلقی کنید.
- ورود به معامله: وقتی بازگشت موقت اتفاق میافتد و قیمت به سمت روند اصلی حرکت میکند، میتوانید آن را به عنوان یک فرصت خرید یا فروش در جهت روند اصلی در نظر بگیرید.
- خروج از معامله: به طور معمول، میتوانید تا زمانی که قیمت به سمت مخالف روند اصلی برگردد، در معامله بمانید.
سیگنالهای ورود به معامله
- برای ورود به معامله خرید، میتوانید منتظر بازگشت موقت قیمت از سطح حمایت با حجم بالا باشید و سپس وارد معامله شوید.
- برای ورود به معامله فروش، میتوانید منتظر بازگشت موقت قیمت از سطح مقاومت با حجم بالا باشید و سپس وارد معامله شوید.
استراتژی پنجم ولوم تریدینگ: معامله بر خلاف یک روند (Trading against a trend)
در این استراتژی، تریدرها به دنبال لحظاتی هستند که برخلاف روند اصلی قیمت، بازار به سمت معکوس حرکت میکند. این نوع استراتژی به عنوان “معامله برخلاف روند یا مخالف با روند” شناخته میشود. این استراتژی برخلاف استراتژیهای قبلی ولوم تریدینگ، به دنبال معامله در جهت مخالف روند اصلی قیمت است و باید با دقت و با توجه به تحلیلهای تکنیکال و شاخصهای حجمی انجام شود تا تأییدیههای لازم به منظور ورود به معامله در جهت معکوس روند اصلی در دست باشد.
اصول استفاده
- شناسایی روند اصلی: ابتدا روند اصلی قیمت را شناسایی کنید. آیا قیمت در حال حرکت به سمت بالا یا پایین است؟
- بریک آوت روند اصلی: وقتی قیمت به طور معکوس از روند اصلی حرکت میکند و بریک آوت روند اصلی اتفاق میافتد، به عنوان یک فرصت ورود در جهت مخالف روند اصلی تلقی میشود.
- ورود به معامله: وقتی بریک آوت روند اصلی اتفاق میافتد و قیمت به سمت معکوس حرکت میکند، میتوانید آن را به عنوان یک فرصت خرید یا فروش در جهت مخالف روند اصلی در نظر بگیرید.
- خروج از معامله: به عنوان معمول، میتوانید تا زمانی که قیمت به سمت مخالف روند اصلی برگردد در معامله بمانید.
سیگنالهای ورود به معامله
- برای ورود به معامله خرید، میتوانید منتظر بریک آوت یا شکست قیمتی روند اصلی به سمت بالا با حجم بالا باشید و سپس وارد معامله شوید.
- برای ورود به معامله فروش، میتوانید منتظر شکست قیمتی روند اصلی به سمت پایین با حجم بالا باشید و سپس وارد معامله شوید.
مدیریت ریسک برای ولوم تریدینگ
مدیریت ریسک بخش مهمی از معاملات حجمی است. داشتن درک روشنی از ریسکهای بالقوه مرتبط با تجارت و همچنین استراتژیهای موجود برای مدیریت این ریسکها بسیار حائز اهمیت است.
یکی از استراتژی های موثر مدیریت ریسک استفاده از دستورات استاپ لاس یا حد ضرر است که به طور خودکار یک معامله را در یک نقطه قیمتی مشخص می بندد تا زیان های احتمالی را محدود کند. برای این کار، معامله گر باید از اندازه موقعیت برای کنترل میزان ریسکی که در هر معامله می پذیرد استفاده کند.
علاوه بر موارد فوق، تنوع بخشیدن به سبد خود و قرار ندادن همه تخم مرغ ها در یک سبد نیز یک استراتژی کلیدی در مدیریت ریسک محسوب می شود.
6 اشتباه رایجی که در ولوم تریدینگ انجام می شود
برخی از اشتباهات رایج هنگام معامله با حجم عبارتند از:
- اتکای بیش از حد به حجم برای تصمیم گیری در معاملات و ترید فقط بر اساس حجم بالا بدون در نظر گرفتن روندها و الگوهای قیمتی
- عدم توجه به بافت بازار و نادیده گرفتن موقعیت کلی بازار و سایر عوامل خارجی (چراکه رویدادها و اخبار بازار نیز تأثیر مستقیمی بر حرکت قیمت و حجم دارند)
- در نظر نگرفتن سایر شاخص ها و تحلیل های تکنیکال مرتبط با حجم
- عدم نظارت و تنظیم استراتژی بر اساس شرایط و عملکرد بازار
- نداشتن یک برنامه مدیریت ریسک کاملاً تعریف شده و مشخص
- عدم تنوع در پرتفوی

نحوه شناسایی فرصت های معاملاتی با استفاده از حجم
در ولوم تریدینگ، راه های زیادی برای استفاده از حجم برای شناسایی فرصت های معاملاتی وجود دارد:
- شناسایی نوسانات حجم: تریدرها می توانند به دنبال افزایش حجم باشند، که بیانگر افزایش ناگهانی فشار خرید یا فروش است و می تواند نشان دهنده معکوس شدن روند بالقوه باشد.
- استفاده از شاخصهای حجمی: معامله گران همچنین می توانند از شاخص های حجمی مانند حجم تعادلی (OBV) و روند حجم-قیمت (VPT) برای اندازه گیری فشار خرید و فروش استفاده کنند که می تواند به آنها در شناسایی تغییرات احتمالی در روندها کمک کند.
- استفاده از شاخص حجم تراکم/توزیع: معامله گران همچنین می توانند از اندیکاتور تراکم و توزیع (A/D)، برای شناسایی انباشت یا توزیع سهام توسط بازیکنان های مهم بازار استفاده کنند که این امر، به نوبه خود می تواند به شناسایی فرصت های معاملاتی بالقوه کمک کند.
- تشخیص عدم تطابق حجم و قیمت: با استفاده از اندیکاتورهای حجم در فارکس، تریدرها میتوانند تفاوتها بین حجم و قیمت را تشخیص داده و این تفاوتها ممکن است نشان دهنده تغییر بالقوه در جهت روند باشد.
چگونه یک طرح و برنامه معاملات سودآور براساس حجم ایجاد کنیم؟
طرح و برنامه معاملاتی سودآور که بر اساس حجم ایجاد شده است، نیازمند تحلیل دقیق، برنامهریزی دقیق و مدیریت مناسب ریسک است. برای ایجاد یک برنامه سودآور با استفاده از حجم در ولوم تریدینگ، باید مراحل زیر را دنبال کنید:
- شناسایی بازارها و سهامی که می خواهید معامله کنید
- تجزیه و تحلیل داده های تاریخی حجم برای شناسایی الگوها و روندها برای شناسایی الگوهای تجارتی موثرتر
- استفاده از اندیکاتورهای تکنیکال مانند حجم تعادلی، میانگین متحرک حجم و.. برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد حجم
- تعیین معیارهای دقیق و قوانین ورود به معامله (به عنوان مثال، ممکن است تصمیم داشته باشید زمانی که حجم، ناگهان افزایش یابد، وارد معامله شوید)
- داشتن یک استراتژی مدیریت ریسک که می تواند شامل دستورات حد ضرر، سایزبندی پوزیشن و اهداف سود باشد ( این موارد باید با توجه به حجم و وضعیت بازار تنظیم شوند)
- بک تست گرفتن استراتژی قبل از اجرای آن در بازارهای واقعی برای اطمینان از سودآور بودن و قابلیت سودآوری آن (بک تست گرفتن در فارکس یکی از مهمترین کار هایی هست که شما لازم هست در شروع کار انجام بدهید)
- به طور منظم استراتژی خود را در صورت نیاز کنترل و تنظیم کنید نظارت مداوم و تعدیل: پس از اجرای استراتژی، آن را نظارت مداوم استراتژی پس از اجرای آن و تعدیل آن در صورت لزوم
سخن پایانی
ولوم تریدینگ به عنوان یک استراتژی مهم در بازارهای مالی، میتواند به تریدرها ابزاری قدرتمند برای تحلیل بازار و شناسایی فرصتهای تجارتی ارائه دهد. این استراتژی با تمرکز بر حجم معاملات، نشانههایی ارزشمند درباره تغییرات قیمت و روندهای بازار را نشان خواهد داد.
با استفاده از تحلیل حجم، تریدرها میتوانند الگوها، ناهماهنگیها و تغییرات در رفتار خرید و فروش را تشخیص داده و در نتیجه، تصمیمات تجارتی بهتری اتخاذ کنند. این استراتژی باعث میشود تریدرها به مرزهای زمانی و مکانی دقیقتری برای ورود و خروج از معاملات نزدیکتر شوند.
اما تریدرها باید علاوه بر توجه دقیق به حجم معاملات، آن را با دیگر شاخصها و تحلیلها ترکیب کنند. همچنین، مدیریت ریسک، بکتست و نظارت مداوم بر عملکرد استراتژی، بسیار مهم هستند.
سوالات متداول
ولوم تریدینگ چیست؟
ولوم تریدینگ یا معاملات حجمی یک استراتژی تجاری است که بر اساس حجم معاملات انجام میشود. این استراتژی به تریدرها کمک میکند تا با تحلیل حجم خرید و فروش در بازار، الگوها، ناهماهنگیها و تغییرات روند قیمتها را شناسایی کنند
چرا ولوم تریدینگ مهم است؟
ولوم تریدینگ میتواند اطلاعات ارزشمندی درباره نیروهای خرید و فروش در بازار ارائه دهد. افزایش یا کاهش حجم معاملات میتواند نشانگر تغییرات در رفتار بازار باشد و به تریدرها در تصمیمگیریهای تجاری کمک کند.
استفاده از چه اندیکاتورهایی در ولوم تریدینگ معمول است؟
شاخصهای حجمی مختلفی میتوانند در ولوم تریدینگ استفاده شوند، از جمله On-Balance Volume (OBV)، Accumulation/Distribution Index (A/D) و Volume-Price Trend (VPT). این شاخصها درباره فشار خرید و فروش در بازار اطلاعاتی را به تریدرها ارائه میدهند.
معاملات انجام شده با استفاده از حجم چگونه به شناسایی فرصتهای تجاری کمک میکند؟
ولوم تریدینگ میتواند با تشخیص نوسانات حجم، تغییرات حجم و شاخصهای حجمی، نشانههایی از تغییرات در روند بازار و تغییرات تجارتی را شناسایی کند. این اطلاعات میتوانند به تریدرها کمک کنند تا زمان مناسبی برای ورود و خروج از معاملات را تعیین کنند.
چه مشکلات و چالش هایی در انجام معاملات حجمی وجود دارند؟
مشکلات معمول در ولوم تریدینگ شامل اتکاء بیش از حد به حجم برای تصمیمگیریهای تجاری، عدم در نظر گرفتن متغیرهای خارجی و شاخصهای دیگر، عدم نظارت منظم و تعدیل برنامه تجارتی و عدم تعیین یک برنامه مدیریت ریسک مناسب است.
چگونه میتوان یک طرح و برنامه تجاری سودآور ولوم تریدینگ توسعه داد؟
برای توسعه یک برنامه تجاری سودآور با استفاده از ولوم تریدینگ، ابتدا بازارها و اوراق مالی مدنظرتان را شناسایی کنید. سپس با تحلیل دقیق حجم و استفاده از شاخصهای حجمی مناسب، قوانین ورود به معامله را تعیین کنید و استراتژی مدیریت ریسک مناسب را ایجاد کنید. سپس برنامه تجاریتان را بکتست کنید و به طور منظم نتایج را نظارت و اصلاحات لازم را انجام دهید.
نقش حجم در تحلیل پرایس اکشن چه می تواند باشد؟
حجم نقش مهمی در تحلیل پرایس اکشن ایفا می کند، زیرا می تواند به معامله گران کمک کند تا فشار خرید و فروش را شناسایی کنند و آنها را برای شناسایی تغییرات بالقوه در احساسات و روند بازار مورد استفاده قرار دهند. معامله گران با تجزیه و تحلیل داده های حجم در ارتباط با عملکرد قیمت، می توانند سطوح کلیدی حمایت و مقاومت را بهتر شناسایی کرده، بریک اوت ها را تایید کنند و تغییرات بالقوه در روند را تشخیص دهند. در نتیجه دقت معاملات افزایش یافته و تریدرها درک بهتری از احساسات بازار خواهند داشت.